متاسفانه باید بگم همچنان در گیر مشکلات دادگاه هستم...............
حدودا 8 ماهه در گیر مشکلات هستم
حالا تصور کن ، تنها تو شهر غریب ، بدونه همسر و حدودا6 ماهه که بچه رو نشانم نداده و البته قانونی می تونم برم
ملاقات فرزند بگیرم ولی تو شهر غریب باید درسم را بخونم ، تا الآن نتوانستم بروم دادگاه و ملاقات فرزند بگیرم ...
در ضمن حدودا 380 هزار تومان خرج و مخارج قضایی میشه برای ملاقات فرزند!!!!!!!!!! دلم برای پسر 3 ساله ام تنگ شده!!
دوستان عزیزی پیام های نا مربوطی می دهند .
هدف من ازدواج صحیح و درست با تحقیق کامل از اقوام و اطرافیان و همسایه ها می باشد ....
من یه پسر 22 ساله با خوش بینی و سادگی تمام رفتم خاستگاری دختر طلبه به امید اینکه درک بالایی داشته باشه ....
ولی می خوام تجربه ام را به همنوعانم برسانم تا متوجه بوقلمو های زمانه باشند ، تا مثل من دچار سراب خوری نشوند ...
والحمد لله بسیار از دوستان از اطراف کشور با تماس خود مطالب مفید و قابل قبولی به همدیگر انتقال دادیم ،
اگه خود را داخل ازدواج غلط انداختید ، یعنی مهریه بالا و فرهنگ مخالف ، تا الآن 14 احضاریه با موضوعات ،،،، مهریه ، نفقه ، اجرت المثل
و ..... تشریف فرمایی شما به دادگاه را اجباری میکند ....
دوستان ،،، ازدواج را با قوانین فوضولی در زندگی دچار خدشه کردند و مهریه را از حالت دین و قرض تبدیل به چک وسفته و سند ومدرک کردند و حال آنکه
مهریه را باید همان اول ازدواج کامل پرداخت کرد ، پس هرچی می توانید پرداخت کنید همان اول مهریه را بدهید و خود را از دین و قرض ، رها کنید که این باعث
زندگی آرام و لذت بخش می شود.
زندگی مثل رودخانه در جریان هست از لحظه لحظه هایش حد اکثر لذت را ببرید.
بسیار خوشحال و خندانم و در دادگاه ها هم بسیار آرام با نشاط و معمولا قاضی هم گاهی از نشاط من ، تبسمی و نشاطی می گیرد .
اگه به زندان هم رفتم !!! بسیار شاد و خوشحال و خندان هستم و هیچ ناراحتی ((جز گناهانم و غفلت از یاد خدا ))نمی تواند من را از پای در آورد ... بوس بوس
خدا حافظ
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
نوشته های پیشین
لوگوی دوستان
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :0
بازدید دیروز :21 مجموع بازدیدها : 40434 خبر نامه
جستجو در وبلاگ
|